Saturday, March 17, 2007

Baba Safari

کتابهاي اردبيل در گذرگاه تاريخ



استاد بابا صفری پدر تاریخ اردبیل معلمی بزرگ و انسانی صادق و با تقوا بود



تأسف است با آنکه این کتاب مقدس چهارده قرن است که بکشور ما آمده، و اسلام دین پذیرفته شده جامعه ایران قرار گرفته با اینحال در زمان حاضر از شصت و پنج ملیون مسلمان ایرانی بزحمت میتوان ششصدو پنجاه هزار نفر، یعنی از هر صد نفر یکنفر، پیدا کرد که شخصأ باقرائت آیات مقدس قرآن بتواند بمفاهیم آن پی ببرد و بدون احتیاج بمترجم، از مراتب آن استحضار یابد! سوره مبارکه فاتحه و توحید را تلاوت میکنند بدون آنکه از معنی و مفهوم آنها آگاه باشند! وآیا این امر باخواست قرآن و علت نزول آن همخوانی دارد؟


استاد بابا صفری& Links
بابا صفری & آذربايجان


در پاسخ سؤال در بابت دیدگاهش در مورد گذشته ها بابا صفری میگفت "در ایران موفقیتها جز برای طبقه بخصوص همواره با سختی و مشکلاتی همراه است. منهم در گذشته های خود از آنها برکنار نبوده ام ولی از آنجا که من در تمام دوران خدمت و کارهائی که انجام داده ام نه این و نه آن بلکه همواره نفس خدمت و رضای الهی را در نظر گرفته ام، بلطف خدا بر همه مشکلات فائق آمده ام. من با این زمینه ذهنی از تمام آنات و لحظات گذشته حیات خویش احساس وجد و خشنودی مینمایم. خوشوقتم که بهیچوجه و در هیچ شرایطی از جاده راستی و درستی پا بیرون نگذاشته ام و مهمتر از آن دربار هیچکس، از دوست و دشمن، اندیشه بد و نابجا نداشته ام. خود را همواره فردی از توده مردم پنداشته ام. نوکر پول و مقام نگشته ام. امید آنکه خدای بزرگ نیز از خطاهای دانسته و نادانسته ام در گذرد که او بخشاینده مهربان است."ء







استاد صفري به همراهي سه نفر ديگر از دبيران دبيرستانهاي تهران مؤلف 16 جلد کتاب تحصيلي در
رشته هاي تاريخ و جغرافيا بودند که تا پايان دهه 1340 در دبيرستانهاي کشور تدريس مي شدند


بيشک مهمترين يادگار استاد در تاريخ فرهنگ ما، همانا 4 جلد کتابهاي "اردبيل در گذرگاه تاريخ" است که از سالها پيش در مراکزي علمي ايراني و غير ايراني بعنوان منبع مهم شناخت تاريخ اردبيل شناخته شده است و از همان آغاز نشر جلد اول اين مجموعه مورد توجه ويژه آکادمي علوم جمهوري آذربايجان در بخش تحقيقات تاريخ شهرها واقع شده است


بعداز انقلاب يک جلد کتاب "جغرافياي ممالک اسلامي" را تدوين نمودند که از سوي سازمان تبليغات اسلامي با انگليسي ترجمه و در در سطح بين المللي توزيع شد. طرفه اينکه سازمان مزبور آوردن نام مولف اثر بر روي کتابها را از ياد برده بود



استاد با لبخندي بر لب با جهان وداع کردند، ?لبخندي بر لب? و مهري بي پايان بر دل. کينه ازي از بدان و بدخواهان بدل نداشتند و به اعجاز تربيت حتي تربيت نااهلان معتقد بودند. اعتقاد به جايگاه مرکزي سيستم تعليم و تربيت چون خط سرخي از حجره هاي? سيتم انديشه اي ايشان مي گذشت. آموزش درست نسل جديد را کليد دروازه هاي بهروزي جامعه مي دانستند و هيچ توجيهي را براي حضور چهارچوبهاي به بند کشنده انديشه و ذهن انسان ?نمي پذيرفتند. جواني و سالهاي زندگي استاد،? مصادف با دوران طولاني تقسيم جهان به ايدئولوژيهاي رنگارنگ بود اما استاد از هرآنچه در جهان رنگ تعلق داشت، آزاد بودند، به آزادگي زيستند ?و آزاد ماندند. عشقي بي پايان به انسانيت داشتند و هرگز از ياد اردبيل غافل نبودند. شيفته مردم ديار اردبيل بودند و با شنيدن هر خبري از ترقي و رشد در اين ديار، خوشحال مي شدند. ?هر خاطره اي از اردبيل برايشان عزيز بود. عليرغم تمامي دشواريهاي دامنگير جامعه ما، استاد هرگز ?نا اميد نبود و اميد به باروري ذهن جوانان وجودش را سرشار از خوشبيني نسبت آينده منطقه ما مي کرد. روح بلند و تواضع بي حد استاد هيچوقت به ايشان اجازه نداد تا در مورد دانشجويان صاحب استعدادي که از سوي ايشان مورد حمايت مادي و معنوي بوده اند، مستنداتي را بر روي کاغذ بياورند. براي ثبت تصويري کاملتري از استاد زنده ياد، بايد اين جنبه از فعاليتهاي ايشان نيز، ?بنوعي قلمي شود.? مردمان? نجيب و قدرشناس اردبيل تا کنون بارها در فرصتهاي متفاوتي مراتب سپاس و قدرداني از خدمتگزار صديق خود، استاد بابا صفري را بجا آورده اند. اما پرداختن به زواياي مختلف فعاليتهاي فرهنگي استاد زنده ياد، بعداز اين بايد موضوع رساله هاي علمي دانشجويان ما در مراکز دانشگاهي کشور باشد.



?طبق يک سنت قديمي بزرگان ديني ما گاه در آستانه ورودي مساجد و مکانهاي مقدس در زير پاي مؤمنين و زائران دفن مي شده اند. خواست استاد، آرميدن در زير قدمهاي دانشجويان دانشگاه اردبيل بود. ?يادش گرامي و خاطره اش ابدي باد






شش ساله بود که بمکتب رفت. مکتبدار بانوی مهربانی بود که به "ربابه آخوندباجی" شهرت داشت. در آنجا الفبا و قسمتی از "عم جزو" را فرا گرفت. آنگاه در مکتبخانه مرحوم آخوند "ملا محسن خوشنویس" بخواندن قرآن و نوشتن خط و فراگیری برخی کتابهای ساده فارسی پرداخت. در فروردین یکهزار و سیصد و نه شمسی برای ادامه تحصیل به مدرسه تدین رفت و او را روی نیمکتی در کنار پنجره کلاس دوم جای دادند



رسم مدرسه تدین این بود که در اواخر خرداد یا اوایل تیرماه، همه شاگردان را در حیاط مدرسه جمع کرده کارنامه یا نتیجه امتحانات آنها را میدادند. در این مراسم غالبأ اولیاء دانش آموزان نیز شرکت مینمودند. آقای تدین در آنروز به شاگردان رتبه اول، دوم و سوم هر کلاس جایزه متناسبی باسم پری" میداد. آقای صفری نیز که رتبه سوم کلاس دوم شده بود یکعدد مداد مخصوص، که آنروزها با نقش عکس رضاشاه در روی لوله فلزی آن ببازار آمده بود، جایزه دریافت کرد. در سالهای بعد که او شاگرد اول میشد آقای تدین کتابهای درسی سال بعد را بدو پری میداد. پری یا جایزه ای که آقای تدین پس از پایان امتحانات نهائی کلاس ششم ابتدائی به او داد گرانبهاتر بود زیرا او در امتحانات کتبی آن دوره، که با سؤالات واحد و در زمان واحد در تمام آذربایجان صورت گرفت، در بین همه شاگردان مدارس این ایالت حائز رتبه اول شده بود



جایزه ای که آقای تدین پس از پایان امتحانات نهائی کلاس ششم ابتدائی به او داد گرانبهاتر بود زیرا او در امتحانات کتبی آن دوره، که با سؤالات واحد و در زمان واحد در تمام آذربایجان صورت گرفت، در بین همه شاگردان مدارس این ایالت حائز رتبه اول شده بود. این جایزه عبارت از یک دوره لغتنامه دوجلدی بنام "فرهنگ


نوبهار" بود و به قیمت بیست تومان فروخته میشد. کسان او چند روز بعد آنها را با کسر چند قران از قیمت اصلی به کتاب فروشی "خیر" در اردبیل فروختند و از بهای آن یک دست لباس رسمی دبیرستان، که از پارچه ای بنام کازرونی دوخته میشد، و کفش و کلاه برای وی خریداری کردند.ء


آقای صفری دوره اول متوسطه را نیز در دبیرستان تدین گذرانید و چون بالاتر از آن کلاس درسی در مدارس اردبیل نبود، لاجرم برای ادامه تحصیل عازم تبریز شد و در دانشسرای مقدماتی ثبت نام کرد. تحصیل وی در آن دانشسرا در خردادماه هزارو سیصد و هجده پایان یافت و او که در این دوره از تحصیلات نیز حائز رتبه اول بود علاوه بر دیپلم آن مدرسه، بأخذ یک قطعه مدال علمی از طرف وزارت فرهنگ نائل آمد و با حکم آن وزارت بعنوان دبیر دبیرستان "پوراندخت" اردبیل از شانزدهم شهریور 1318 به استخدام رسمی دولت درآمد و دو سال در آن دبمهیرستان تدریس کرد. با پیش آمدن شهریور 1320 وی بمدیریت "مدرسه سعدی" اردبیل انتخاب شد.ء

در آذرماه 1322 بفکر تأمین موجبات شغل بهتر به تهران رفت و بسمت نظامت "دبستان ثریای" پایتخت مشغول خدمت گردید. همزمان مطالب درسی سال ششم متوسطه ادبی را مطالعه نموده و در سال هزار و سیصد و بیست و چهار با اخذ دیپلم کامل متوسطه و قبولی در امتحانات ورودی دانشکده حقوق دانشگاه تهران در آن دانشکده ثبت نام کرد.ء
در سال 1325 دولت قانونی از مجلس گذرانید که بموجب آن سالانه سی نفر از فارغ التحصیلان دانشسرای مقدماتی که دارای دیپلم کامل متوسطه و پنج سال سابقه خدمت در فرهنگ باشند و در امتحان ورودی خاصی، که دانشسرای عالی ترتیب میدهد، پذیرفته گردند میتوانند بجای خدمت به ادامه تحصیل در آن دانشسرا بپردازند و حقوق و مزایای خود را کماکان دریافت دارند. آقای صفری در مهرماه هزار و سیصد و بیست و پنج اولین نفر نخستین دوره اجرای این قانون گردید و تحصیل در رشته فلسفه و علوم تربیتی جانشین خدمت در مدارس شد. او در سال یکهزار و سیصد و بیست و هفت از دانشکده حقوق و سال بعد از دانشسرای عالی فراغت تحصیل یافت و با عنوان معاونت اداره
فرهنگ به زادگاه خود بازگشت




Children's Song: The Jujalarim Song

Sugra, who is famous for singing "Jujalarim" at the "Decade of Azerbaijani Art in 1959" in Moscow poses 38 years later at age 50 (1997).
one of the songs that Azerbaijanis wanted to perform at the festival was a song called "Ju-ja-lar-im" (My Little Chicks). It's a little kids' song about a mother hen who takes good care of her little chicks, making sure that they get enough food and water. It's fun to sing. That's why we've put the music here for you. Tofig Mutalibov (pronounced TOH-fig moo-TAH-lee-bov) wrote the words to the song and Gambar Huseinli (pronounced "gam-BAR hoo-SEHN-lee") wrote the music.

آهنگ جوجه لریم در این وب سایت
جوجه لریم
شوگرا خواننده آهنگ جوجه لریم در این وب سایت
جوجه لریم
Mahmag (Italian)
Song of Jujalarim
آهنگ جوجه لریم بزبان روسی
Different Websites For Searching For MP3
Maxalbums
Kartuli
Famil.Moy, Azerbaijan